باید بروم جاده در انتهای روزمرا می خواند او مرا به شب پیوند می دهد و این را خوب می دانم در سیاهی شب نیز جاده خالی نیست از آمد و شد حتی اگر نباشیم پس: تا جاده هست زندگی جاریست و دوباره لاله و نرگس در باغ می روید شکو فه بر شاخه ی زندگی می نشیند قناری آوازش را به نسیم هدیه می کند و در پس هر مرده ای سر بر می کشد زند ه ای و تا جاده هست امید سکوت شادی ... گریه و خنده نیز هست ,باید بروم,بايد بروم,باید بروم سهراب,باید بروم به روستای خودمان,باید بروم دیازپامی بخورم,باید بروم شعر,باید بروم شعر نو,باید بروم حصار را بردارم,باید امشب بروم,بايد امشب بروم ...ادامه مطلب